حواریونحواریون، تعبیری قرآنی برای معرفی یاران نزدیک حضرت عیسی علیهالسلام است. فهرست مندرجات۲ - واژه شناسی (حواریون) ۲.۱ - غیر عربی بودن واژه حواریون ۲.۲ - مادّه عبری «ح ق ر» ۲.۳ - تاریخ کهن واژه حواریون ۲.۴ - واژه حواریون به معنای همنشین بد ۲.۵ - معنای واژه حواریون در در دورهای متأخرتر ۲.۶ - اطلاق واژه حواریون در منابع مسیحی در قرن سوم بر سه گروه ۲.۷ - این سه گروه مدلول واژه حواریون ۲.۸ - قدرت خارقالعاده حواریون ۲.۹ - اشاره یوحنا بر اعطای قدرت برتر ۲.۱۰ - موهبت ویژه به پطرس ۲.۱۱ - جایگاه والای حواریون نزد اقوام نخستین ۲.۱۲ - معانی دیگرواژه حواریون در نزد مسیحیان ۲.۱۳ - کار برد واژه رسول در عهد جدید ۲.۱۴ - ویژگیهای رسول، بنابر رسالههای پولس در عهد جدید ۳ - واژه حوریون در منابع اسلامی ۴ - حواریون در تفاسیر قرآن ۴.۱ - علت اقوال متعدد مفسران ۴.۲ - سبب نامگذاری حواریون به این نام ۴.۳ - اقوال دیگر در باره این نام گذاری ۴.۴ - ماجرای درخواست طعام در تفاسیر ۴.۴.۱ - تاثیر قرائتات مختلف در این باب ۴.۵ - اتفاق نظر درباره تعداد حواریون ۴.۶ - حواریون در متون حدیثی شیعه ۴.۷ - گذارشهای مورخان درباره حواریون ۴.۸ - ارتباط اعزام حواریون به شهرها با داستان یک قوم در قرآن ۴.۹ - توجه ابن حزم به موضوع حواریون ۴.۱۰ - استعمال حواری در معنای عامتر ۴.۱۰.۱ - زبیربن عوام از حوار پیامبر ۴.۱۰.۲ - عایشه حواری پیامبر ۴.۱۰.۳ - تعداد حواریون پیامبر در منابع اهل سنت ۴.۱۰.۴ - حواریون پیامبر در متون شیعه ۴.۱۰.۵ - استعمال واژه حواریون به نزدیکان امامان ۴.۱۰.۶ - حواریون در حدیثی از امام کاظم ۵ - منابع ۶ - پانویس ۷ - منابع ۱ - معنای واژه حواریونحواریون، تعبیری قرآنی برای معرفی یاران نزدیک حضرت عیسی علیهالسلام. در این مقاله، نخست به ریشهشناسی اصطلاح و کاربرد آن در میان مسیحیان و سپس به کاربرد آن در متون و فرهنگ اسلامی پرداخته میشود. ۲ - واژه شناسی (حواریون)لغویان مشهور عرب مطالب کمابیش یکسانی درباره ریشه و معنای حواریون و وجه تسمیه اصحاب عیسی علیهالسلام به این نام مطرح کردهاند. به نوشته جوهری (ذیل «حور»)، تحویر لباس بهمعنای سفید کردن آن است و به اصحاب عیسی علیهالسلام از آنرو حواریون گفتهاند که لباسشوی و سفیدکننده لباس بودند. خلیل بن احمد (ذیل «حور») نوشته است پس از آنکه اطلاق نام حواریون به یاران عیسی علیهالسلام در میان عرب رواج یافت، تعبیر حواری برای هر یاور و ناصری به کار رفت. [۱]
ذیل «حور»، ابن فارس.
زجاج [۲]
ابراهیم بن سری زجّاج، معانی القرآن و اعرابه، ج۱، ص۳۵۱، چاپ عبدالجلیل عبده شلبی، قاهره ۱۴۲۴/۲۰۰۴.
و ابومنصور ازهری [۳]
محمدبن احمد ازهری، تهذیب اللغة، ج۵، ص۲۲۸ـ۲۲۹، ج ۵، چاپ عبداللّه درویش، قاهره.
گفتهاند حواریون افراد برگزیده پیامبران و کسانیاند که خود را برای ایشان خالص کردهاند.
ابن منظور، حدود سه قرن بعد و با استناد به اقوال پیشینیان، نوشته که تأویل حواریون در لغت عبارت از کسانی است که اخلاص ورزیدند و از هر عیبی پاک شدند . [۴]
القاموس المحیط، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۵]
محمدبن محمد زَبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، ذیل «حور»، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۴/ ۱۹۹۴.
۲.۱ - غیر عربی بودن واژه حواریونواژه حواریون پیش از ظهور اسلام و نزول قرآن، در میان عرب بهکار نمیرفته، چنان که در برخی منابع اسلامی این واژه در فهرست واژگان غیرعربی قرآن درج شده است [۶]
عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن، ج۲، ص۱۳۲، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، (قاهره ۱۹۶۷)، چاپ افست قم ۱۳۶۳ش.
[۷]
عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، المُهَذّب فیما وقع فی القرآن من المَعرب، ج۱، ص۸۶، چاپ تهامی راجی هاشمی، (محمدیه، مراکش).
بنابراین، ریشه آن را باید در زبانی دیگر جست.
بیشتر محققان غربی معتقدند واژه حواری از زبان حبشی وام گرفته شده و مأخوذ از واژه حواریا، بهمعنای رسول، است. برخی محققان معاصر عرب نیز ظاهراً این نظر را پذیرفتهاند، چنانکه در ترجمه عربیِ ویرایش نخست دایرةالمعارف اسلام، صرفآ به ترجمه این مدخل اکتفا شده و مطلبی در تکمیل یا نقد این رأی نیامده است. ۲.۲ - مادّه عبری «ح ق ر»ماده عبری «ح ق ر» به معنای همراه و یار و دانا و دوست است. حرف دوم آن، در اصل در کتابت، باء مکسور است، ولی اگر این باء بعد از حرفی متحرک، یعنی حاء مفتوح، قرار گیرد در تلفظ به صدای «و» فارسی بدل میشود، اما باء مکسور بعد از ساکن، در کتابت و تلفظ، همان باء باقی میماند؛ بنابراین، اگر این واژه با همان معنا در صیغه جمع وارد زبان عربی شود، معنای آن یاران و اصحاب خواهد بود، که در لغتنامهها نیز آمده است، اما چنانچه صورت گفتاری آن، همانطور که یهود تلفظ میکنند، وارد عربی شده باشد، جمع آن «اَ حبار» (با باء متحرک بعد از حاء ساکن) و «حواریون» (با واو مقلوب از ف بعد از حاء متحرک) خواهد بود. ۲.۳ - تاریخ کهن واژه حواریونواژه حواریون تاریخی کهن دارد و پیش از رواج در عبری، در دیگر زبانهای قدیم شرقی (اوگاریتی و بهویژه مصری) بهکار میرفته و سرانجام در متون عربی (قرآن، نوشتههای عالمان و مؤلفان مسلمان و مسیحی) به معنای اصحاب و یاران تثبیت شده است. این واژه در قدیم معنای «پیمان» یا «بههم پیوستن» یا «شرکت کردن» داشته است که بر ایجاد جماعتی واحد دلالت دارد. این معنا به نحوی در تبدیل نام قریه أربع به حَبرون نمایان است که بهسبب اتحاد ساکنان آن و ایجاد جماعت واحد و متفق در این محل بوده است. ۲.۴ - واژه حواریون به معنای همنشین بددر دورههای بعدی واژه حواریون برای دلالت بر همنشین بد بهکار رفت . در آیه یازدهم به سحر و جادویی اشاره میشود که فرد بر اثر همراهی با شیادان و فریبکاران به آن روی میآورد. مدلول این واژه در آیه مشتمل است بر معرفت و ادراک مسائل غیرقابل درک و شناخت برای بشر با استفاده از نیروهای سرگردان در فضا. این واژه، در این معنا، بر ارتباط با عالم خارج و هماهنگی با آن به منظور تفوق بر مردمان دیگر دلالت دارد. ۲.۵ - معنای واژه حواریون در در دورهای متأخرترمعنای شناختهشده واژه حواریون، در دورهای متأخرتر بهکار رفته و کاربرد آن در معناهایی چون اخلاص در دوستی، صداقت در همنشینی و وفای بهعهد محدود شدهاست. این معانی در متونی یافت میشود که تاریخشان به زمان بازگشت اسیران به بابل در قرن ششم پیش از میلاد میرسد. پس از مدت کوتاهی، این معنای اخیر واژه نیز محدودتر شد و حواریون منحصرآ در معنای یاری و همراهی معلم و پیروی مطلق از دعوت و تعالیم او بهکار رفت. ۲.۶ - اطلاق واژه حواریون در منابع مسیحی در قرن سوم بر سه گروهحواریون اسمی جامع است که در متون عربی، چه مسیحی چه اسلامی، برای اشاره به گروههای مختلفی از یاران و پیروان عیسی علیهالسلام بهکار رفته است. بر اساس نامهای که عبدالله بن اسماعیل هاشمی به عبدالمسیح بن اسحاق کندی نوشته و در ضمن آن از اناجیل سخن گفته است، [۸]
عبداللّه بن اسماعیل هاشمی، رسالة عبد اللّه هاشمی، ج۱، ص۹، در رسالتان فیالحوار و الجدل بین المسیحیة والاسلام فی عهدالخلیفة المأمون، چاپ جورج ترتار، استراسبورگ ۱۹۷۷.
میتوان فهمید که در قرن سوم عنوان حواریون بر سه گروه اطلاق میشده است: دوازده یار نزدیک حضرت عیسی علیهالسلام؛ هفتاد تن از یاران و پیروان عیسی علیهالسلام؛ جماعت برگزیدهای که خود را وقف دعوت به مسیحیت کردند و اخبارشان در کتاب اعمالِ رسولانِ عهد جدید آمده است.
نامهای افراد گروه نخست (دوازده نفر) بر اساس انجیل متی به این قرار است: شمعون معروف به پطرس، برادرش اندریاس، یعقوب بن زبدی، برادرش یوحنا، فیلپس، برتولما، توما، متی (تحصیلدارمالیاتی)، یعقوب بن حلفی، لَبّی معروف به تُدّی، شمعون قانوی و یهودای اِسخَریوطی. بهگروه دوم نیز در انجیل لوقا اشاره شده است. ۲.۷ - این سه گروه مدلول واژه حواریونعالمان مسیحی که آثاری به زبان عربی نوشتند، به پیروی از عربزبانان مسلمان، این سه گروه را مدلول واژه حواریون در نظر گرفتند و علاوه بر این، واژههای دیگری را نیز برای بیان این معنا بهکار بردند. ابوقره در مَیمرٌ فی إکرام الاَیقونات، واژه آرامیِ سلیحیین [۹]
ابوقُرّه، مَیمَر فی اکرام الایقونات، ج۱، ص، چاپ اینیاس دیک، جونیه، لبنان ۱۹۸۶.
[۱۰]
ابوقُرّه، مَیمَر فی اکرام الایقونات، ج۱، ص۱۱۰، چاپ اینیاس دیک، جونیه، لبنان ۱۹۸۶.
[۱۱]
ابوقُرّه، مَیمَر فی اکرام الایقونات، ج۱، ص۱۱۲، چاپ اینیاس دیک، جونیه، لبنان ۱۹۸۶.
[۱۲]
ابوقُرّه، مَیمَر فی اکرام الایقونات، ج۱، ص۱۱۴، چاپ اینیاس دیک، جونیه، لبنان ۱۹۸۶.
[۱۳]
ابوقُرّه، مَیمَر فی اکرام الایقونات، ج۱، ص۲۵۰، چاپ اینیاس دیک، جونیه، لبنان ۱۹۸۶.
و همچنین واژههای رسل [۱۴]
ابوقُرّه، مَیمَر فی اکرام الایقونات، ج۱، ص۱۱۱، چاپ اینیاس دیک، جونیه، لبنان ۱۹۸۶.
و تلامیذ را برای اشاره به دوازده تن به کار برده است. ابن بطریق نیز، مانند او، در کتاب البرهان از دو واژه اخیر استفاده کرده است.
عمار البصری در کتاب المسائل و الاجوبة [۱۵]
عمارالبصری، و کتابالمسائل و الاجوبة، چاپ میشل آیک، بیروت ۱۹۷۷.
، واژه اولیاء را برای دلالت بر دوازده تن آورده و ابن زرعة در ردّ أبی القاسم عبداللّه بن أحمد البلخی علی النصاری، از واژه اصفیاء برای این منظور استفاده کرده است.
همانطور که عالمان مسیحی برای اشاره به دوازده یار عیسی علیهالسلام، با اثرپذیری از آثار معاصران مسلمانشان، از واژه حواریون در کنار واژگان دیگر استفاده میکردند، عالمان مسلمان نیز، علاوه بر حواریون، واژگان دیگری چون اصحاب، اصفیا و انصار را، به همراه صفاتی نظیر خالص و پاک و باوفا، بهکار میبردند. ۲.۸ - قدرت خارقالعاده حواریوندر عهد جدید، بهویژه انجیلهای چهارگانه و کتابِ اعمال رسولان، به قدرت خارقالعاده حواریون اشاره شده است. در انجیل متّی، در ضمن سخن گفتن از اعزام حواریون، آمده است که عیسی علیهالسلام به حواریون گفت: «بیماران را شفا دهید، مردگان را زنده کنید، ابرصها را پاک کنید، دیوها را بیرون کنید، رایگان یافتهاید، رایگان بدهید». برخورداری از چنین موهبتی، گواه بر صدق دعوت آنان بود. همچنین لوقا در کتاب اعمال رسولان ــکه در متون عربی با لفظ یونانیاش، افرکسیس، شناخته میشودــ این جنبه از قدرت حواریون را بهخوبی نشان داده و برای اثبات آن مجموعهای از معجزات آنان، نظیر شفای بیماران و احیای مردگان، را نقل کرده است. ۲.۹ - اشاره یوحنا بر اعطای قدرت برتریوحنا نیز در انجیلش به وعده عیسی علیهالسلام به حواریون، مبنی بر اعطای قدرتی برتر، اشاره کرده است: « هرکس به من ایمان آورد، او نیز کارهایی را خواهد کرد که من میکنم.». مرقس نیز در انجیلش به مقامی که عیسی به حواریون بخشیده اشاره کرده است. ۲.۱۰ - موهبت ویژه به پطرسعیسی علیهالسلام، از میان دوازده حواری، به پطرس موهبتی ویژه عطا کرد. بنابر انجیل متّی، عیسی نام او را از شمعون به کیفا (بهمعنای صخره) به زبان آرامی تغییر داد که این امر نشاندهنده مقام جدید او ــبه عنوان سنگ بنای ایمان ــ بود. عیسی علیهالسلام به پطرس مأموریت داد که حواریون دیگر را پایداری بخشد تا در رسالتشان ضعیف نشوند. از کتاب اعمال رسولان معلوم میشود که پطرس این مسئولیت را با تمامی سختیهای آن به انجام رساند، آن هم نه فقط در بین حواریون بلکه در میان جماعت نخستینِ مسیحی که شمار آنها رو به فزونی داشت. ۲.۱۱ - جایگاه والای حواریون نزد اقوام نخستینبنابر اخبار و روایات کتاب اعمال رسولان، مسیحیان معتقدند که حواریون با معجزات گوناگون در مقابل دیدگان مردم و به سبب تقرب بسیار به خدا و آشنایی نزدیک با حالات عیسی علیهالسلام، از جایگاه و منزلتی والا نزد اقوام نخستین برخوردار شدند تا جایی که ویژگی عصمت و دریافت وحی نیز به خصوصیات آنان افزوده شد. در باب سوم این کتاب، پطرس [[]] به مردمی که پس از شفای لنگ مادرزاد دور او و یوحنا گرد آمده بودند مطالبی میگوید به این مضمون که ما با قدرت یا تقوای خودمان این فرد را شفا ندادیم، بلکه خدا به عیسی علیهالسلام جلال بخشید و ایمان به او بود که پیش روی همه شما به این فرد صحت کامل عطا کرد. ۲.۱۲ - معانی دیگرواژه حواریون در نزد مسیحیانحواریون، افزون بر معانیای که در زبانهای سامی بهطور عام و آثار نویسندگانعرب بهطور خاص دارد، نزد [[|مسیحیان]] دارای معانی دیگری است که عربزبانان ازآن غفلت کردهاند، زیرا این واژه ریشههای یونانی دارد. حواری (دریونانی: اپوستولوس) بهمعنای رسول یا، بهتعبیری دقیقتر، مرسل (کسی که دیگری او را فرستاده) است. این واژه در عهد جدید هشتاد بار بهکار رفته است و در تمامی موارد بر اشخاصی دلالت میکند که تبلیغ رسالت عیسی علیهالسلام بهآنها سپرده شدهاست. درپارهای ازاین موارد، حواریون عدهای از جماعت نخستیناند که خود عیسی آنها را برگزید و در زمان رسالتش همواره همراه او بودند، و گاهی نیز افرادی از نسلهای بعدیاند که همانند عیسی علیهالسلام حیاتشان را وقف دعوت به مسیحیت کردند. درنتیجه، حواری و، به همان اندازه، رسول فردی است که دیگری او را به جانشینی خود فرستاده است. ۲.۱۳ - کار برد واژه رسول در عهد جدیداما واژه رسول در عهد جدید کاربردی ویژه دارد در دوجا بهخود مسیح اطلاق شده است: او رسولی است که از جانب خدا آمده و همانگونه که خدا او را برای همه مردم فرستاده، او نیز عدهای رسول (حواری) را برای دیگر مردم فرستاده است تا بهجای او عهدهدار رسالت باشند. بر این اساس، اوریگنس گفته است که رسول میتواند بشر یا اله باشد که قدرتی بشری یا الهی او را فرستاده است. ۲.۱۴ - ویژگیهای رسول، بنابر رسالههای پولس در عهد جدیدویژگیهای رسول، بنابر رسالههای پولس در عهد جدید، از این قراراست: مسیح را در زمان حیاتش بر روی زمین دیده است، شاهد برانگیختن مسیح بوده است، و جماعتی مسیحی را در سرزمینی ایجاد کرده است؛ بنابراین حواریون، به نظر پولس، رسولانی فرستاده شده و شاهدانی عینیاند که درجای خود اقرار کردهاند که مسیح رسولاعظم است. آنان نخستین حلقه اتصال جماعت مؤمنان به مسیحاند. رسول ــ که کاربرد آن منحصر در حالتی موقت بود ــ درعهد جدید معنای منصب یا مأموریتی همیشگی بهخودگرفت و این نگاه درکاربرد دینی حاکم وپایدار شد. ۳ - واژه حوریون در منابع اسلامیدر قرآن کریم، این واژه به صورت حواریون سه بار و بهصورت حواریین دوبار ذکرشده که در همه موارد برای اشاره به یاران خاص حضرت عیسی علیهالسلام است. در قرآن، در عباراتی مدحآمیز و کوتاه و با تعابیری تقریبآ مشابه، درباره ایمان و یاری رساندن حواریون به خدا و رسولش سخن گفته شده است و ایشان افرادی مؤمن و نمونه از حیث اجابت دعوت خدا و پیامبرش تصویر شدهاند. بنابر قرآن کریم، خدا به حواریون وحی کرد که به او و رسولش ایمان بیاورند. آنان پذیرفتند و از عیسی خواستند مائدهای آسمانی برایشان فرو فرستد تا از آن بخورند و دلهایشان آرام یابد و به صدق گفتار او پی ببرند. خدا در پی درخواست عیسی فرمود که آن را فرو خواهد فرستاد. در سوره آل عمران آمده است که وقتی عیسی در میان بنیاسرائیل افرادی را طلبید که یاران او در راه خدا باشند، حواریون دعوت او را اجابت کردند و به پیروی از رسول خدا و ایمان به آنچه نازل کرده است، گواهی دادند. در آیه چهاردهم سوره صف ــکه ناظر بر آیه ۵۲ سوره آل عمران است ــ از مسلمانان خواسته شده است همانطور که حواریون در پاسخ به دعوت عیسی، خدا را یاری دادند، آنان نیز در جهاد با کافران یاران خدا باشند. از سوره صف، بهسبب اشتمال بر این آیه، با نام «حواریون» نیز یاد شده است. ۴ - حواریون در تفاسیر قرآنمفسران در تفسیر این آیات، بهویژه آیات سوره آل عمران، مطالب متنوعی راجع به حواریون مطرح کردهاند و درباره آنچه میان آنان و حضرت عیسی گذشته است اطلاعاتی تفصیلی به دست دادهاند. درباره نحوه ایمان آوردن و پیوستن حواریون به عیسی در تفاسیر نقلهایی متفاوت، با مضمونی مشترک، آمده است: عیسی که پس از آشکار کردن دعوتش از شهر و دیار خود رانده و تهدید به قتل شده بود، در سرزمینهای مختلف سیر میکرد تا اینکه به گروهی رسید و از آنان کمک خواست؛ آنان نیز به وی ایمان آوردند و یار و همراه او شدند. این گروه همان حواریوناند. بنابر نقل رایجتر، عیسی در مسیرش به جماعتی برخورد که مشغول صید ماهی بودند و از آنان خواست که همراه او شوند تا مردم را برای زندگی ابدی صید کنند. آنها نیز پس از آشنایی با عیسی و ایمان آوردن به او همراهش به راه افتادند. [۲۳]
طبری، جوامع الجامع، ذیل آلعمران: ۵۲.
اما در نقلهایی دیگر به حواریون حرفههایی غیر از ماهیگیری، نظیر جامهشویی و رنگرزی، نسبت داده شده و بهعلاوه آمده است که آنان پس از دیدن کارهایی خارقالعاده و اعجازگونه از عیسی، چه با درخواست چه بدون درخواست، به او ایمان آوردند. [۲۴]
مقاتلبن سلیمان، تفسیر مقاتلبن سلیمان، ذیل آلعمران: ۵۲، چاپ عبداللّه محمود شحاته، (قاهره) ۱۹۷۹ـ۱۹۸۹.
[۲۵]
مقاتلبن سلیمان، تفسیر مقاتلبن سلیمان، ذیل مائده: ۱۱۱، چاپ عبداللّه محمود شحاته، (قاهره) ۱۹۷۹ـ۱۹۸۹.
[۲۶]
الکشف و البیان، المعروف تفسیر الثعلبی، چاپ علی عاشور، بیروت ۱۴۲۲/۲۰۰۲.
[۲۷]
محمدبن عمر فخررازی، التفسیرالکبیر، ذیل آلعمران: ۵۲، قاهره.
۴.۱ - علت اقوال متعدد مفسراناختلاف دراین نقلها، بهبروز اقوال متعدد مفسران درباره معنای حواریون و وجه تسمیه آنان به این نام انجامیده است. ۴.۲ - سبب نامگذاری حواریون به این نامدرباره سبب نامگذاری حواریون به این نام، طوسی [۲۸]
طوسی، التبیان، ذیل آلعمران: ۵۲.
سه قول را ذکر کرده و طبرسی [۲۹]
طبرسی، مجمع البیان، ذیل آلعمران: ۵۲.
یک قول به آنها افزوده است.
این چهار قول بهطور خلاصه از این قرار است: حواریون بهسبب سپیدی و تمیزی لباسهایشان به این نام خوانده شدند؛ آنان لباسشوی (قصار/ گازر) بودند و حواریون به کسانی گفته میشد که حرفهشان شستن و سفیدکردن لباس بود؛ حرفه آنان ماهیگیری بود و ازاینرو به آنان حواریون گفته میشد [۳۰]
حسینبن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ذیل «حور»، چاپ محمد سیدکیلانی، بیروت.
[۳۱]
محمدبن عیسی ترمذی، سنن الترمذی، ج۵، چاپ عبدالرحمان محمد عثمان، بیروت ۱۴۰۳.
طبرسی [۳۲]
طبرسی، مجمع البیان،ذیل آلعمران: ۵۲.
این قول را بهترین وجه دانسته است. ابنجوزی، [۳۳]
ابنجوزی، زادالمسیر فی علمالتفسیر، ذیل آلعمران: ۵۲، چاپ محمدبن عبدالرحمان عبداللّه، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
با استناد به اقوال مفسران و آرای لغویان و نیز استشهاد به شعر، دو احتمال دیگر را درباره معنای حواریون مطرح کرده است: آنان گروهی از مجاهدان یا جماعتی از پادشاهان بودند. [۳۴]
محمدبن عمر فخررازی، التفسیرالکبیر، ذیل آلعمران: ۵۲، قاهره.
شاید بتوان آنچه را فخررازی [۳۵]
محمدبن عمر فخررازی، التفسیرالکبیر، ذیل آلعمران: ۵۲، قاهره.
به نقل از ابوبکر قفّال (متوفی ۳۶۵) آورده است، وجه جمعی برای اقوال ذکر شده در نظر گرفت: احتمالا برخی از حواریون پادشاه، برخی ماهیگیر و برخی دیگر لباسشوی بودهاند، اما همه آنها از آن حیث که یار حضرت عیسی بودند و در محبت و اطاعت و خدمت او مخلصانه کوشیدند، حواریون نامیده میشوند.
۴.۳ - اقوال دیگر در باره این نام گذاریدر این باره اقوال دیگری نیز، به نقل از لغویان و بر مبنای ریشه واژه حواری در زبانهای دیگر، مطرح شده، از جمله اینکه در زبان نبطی به فردی که حرفهاش لباسشویی است «هواری» گفته میشود و این واژه در زبان عربی به صورت «حواری» درآمده است. [۳۶]
محمدبن عمر فخررازی، التفسیرالکبیر، ذیل آلعمران: ۵۲، قاهره.
۴.۴ - ماجرای درخواست طعام در تفاسیراز مباحث پردامنه درباره حواریون در تفاسیر، ماجرای درخواست طعامی آسمانی از حضرت عیسی است. بنابر نقل قرآن حواریون خطاب به عیسی گفتند: «هَلْ یستطیعُ رَبُّک.» (آیا پروردگارت میتواند خوانی از آسمان برای ما فرو فرستد؟). به کار رفتن چنین تعبیری موجب پدید آمدن دستکم دو برداشت متفاوت از آیه در میان مفسران شده است. گروهی سؤال حواریون را پرسش از توانایی یا ناتوانی خدا بر انجامدادن این کار در نظر گرفتهاند. به نظر ایشان این سؤال در ابتدای کار حواریون و پیش از استحکام ایمان و معرفت آنان مطرح شده است و اشاره به ایمان و تسلیم حواریون در آیه ۱۱۱ سوره مائده صرفآ نقل مدعای آنان است نه تأیید و توصیف خدا از ایمان و اخلاص ایشان. گفتنی است توصیه عیسی به آنان مبنی بر رعایتتقوای الهی در رد این درخواست و نیز گفته خود حواریون در ادامه آیات که خوان آسمانی را برای اطمینان یافتن قلبهاشان و آگاهی از راستگویی عیسی درخواست کردهاند، از جمله شواهد عرضه شده در تأیید این دیدگاه است. در مقابل، به نظر گروهی دیگر برداشت نخست مستلزم پذیرش آن است که حواریون در قدرت خدا تردید داشتهاند که این پذیرفتنی نیست. ۴.۴.۱ - تاثیر قرائتات مختلف در این باببر این اساس، ایشان با استناد به معنای لغوی فعل «یستطیع» و تعبیرات رایج در زبان عرب معانی دیگری برای عبارت پیشگفته ذکر کردهاند و نیز به همین سبب قرائت علی بن حمزه کسائی (متوفی ۱۸۹؛ از قرّاء سبعه) را بر دیگر قرائات ترجیح دادهاند. کسائی «یستطیع» را به صیغه مخاطب و «رب» را به نصب خوانده که به نظر آنان قرائت او صرفاً مستلزم تردید حواریون در توانایی عیسی است، درحالیکه قرائت رایج بر تردید آنها به توانایی خدا دلالت دارد؛ [۳۸]
طوسی، التبیان، ذیل آیه.
[۳۹]
زمخشری، الکشاف، ذیل آیه.
[۴۰]
طبرسی، مجمع البیان، ذیل آیه.
[۴۱]
ابنجوزی، زادالمسیر فی علمالتفسیر، ذیل آیه، چاپ محمدبن عبدالرحمان عبداللّه، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
[۴۲]
محمدبن عمر فخررازی، التفسیرالکبیر، ذیل آیه، قاهره.
طوسی و طبرسی در توضیح معنای آیه تنها به نقل اقوال مختلف پرداختهاند و ترجیحی میان آنها قائل نشدهاند. زمخشری و فخررازی ظاهراً به دیدگاه نخست معتقدند و ابن جوزی متمایل به دیدگاه دوم است. بنابر آیه ۱۱۵ سوره مائده، عذابی سخت (نظیر مسخ به میمون و خوک به گفته برخی مفسران) در انتظار کسانی خواهد بود که پس از نزول مائده همچنان کافر بمانند. برخی مفسران آوردهاند که ترس از چنین عذابی موجب شد که حواریون از خواست خود منصرف شوند. اما، چنانکه طبری [۴۳]
طبرى ، جوامع الجامع، ذیل آیه.
نوشته است، این دیدگاه صحیح نیست و مسلّمآ طعام آسمانی بر آنان نازل شد.
وی [۴۴]
طبرى ، جوامع الجامع، ذیل آیه.
همچنین درباره زمان و نحوه نزول مائده، نوع خوراکیهای نازل شده و نیز جزئیاتی از گفتگوهای حواریون با عیسی در این باره، مطالبی نقل کرده است. [۴۵]
ابنجوزی، زادالمسیر فی علمالتفسیر، ذیل آیه، چاپ محمدبن عبدالرحمان عبداللّه، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
[۴۶]
محمدبن عمر فخررازی، التفسیرالکبیر، ذیل آیه، قاهره.
۴.۵ - اتفاق نظر درباره تعداد حواریونبه نظر میرسد میان مفسران بر سر تعداد حواریون اختلافی نیست و جملگی، ایشان را دوازده تن برشمردهاند [۴۷]
مقاتلبن سلیمان، تفسیر مقاتلبن سلیمان، ذیل مائده: ۱۱۱، چاپ عبداللّه محمود شحاته، (قاهره) ۱۹۷۹ـ۱۹۸۹.
[۴۸]
طبری، جامع، ذیل نساء: ۱۵۷.
[۴۹]
طبرسی، مجمع البیان، ذیل آلعمران: ۵۲.
[۵۰]
محمدبن عمر فخررازی، التفسیرالکبیر، ذیل صف: ۱۴، قاهره.
بهعلاوه، در برخی تفاسیر نامهای آنان نیز ذکر شده است [۵۱]
طبرى، جوامع الجامع، ذیل نساء: ۱۵۷.
[۵۲]
محمدبن عمر فخررازی، التفسیرالکبیر، ذیل آلعمران: ۵۲، قاهره.
برخی گزارشها در منابع حدیثی اهل سنّت نشان میدهد که پیامبر اکرم صلی اللّه علیه وآله هنگام سخن گفتن با صحابه درباره مسائلی چون اعزام آنان برای تعلیم مردم و نهی از اختلاف با یکدیگر به شباهت حواریون عیسی با اصحاب خود توجه داده است [۵۳]
محمدبن عبداللّه حاكم نیشابورى، المستدرك على الصحیحین، و بذیله التلخیص للحافظالذهبى، ج۳ ص۷۴ بیروت: دارالمعرفة.
[۵۴]
علی بن ابوبکر هیثمی، مجمع الزوائد و منبع الفوائد،ج ۹، ص ۵۲ـ۵۳، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
[۵۵]
علی بن ابوبکر هیثمی، مجمع الزوائد و منبع الفوائد،ج۵، ص۳۰۵، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
ایشان همچنین برخی آموزهها و توصیههای اخلاقی و حِکمی عیسی به حواریون را برای اصحاب خود بازگفته است [۵۶]
محمدبن عبداللّه حاكم نیشابورى، المستدرك على الصحیحین، و بذیله التلخیص للحافظالذهبى،ج ۱، ص ۵۱۵، بیروت: دارالمعرفة.
[۵۷]
علیبن ابوبکر هیثمی، مجمعالزوائد و منبعالفوائد، ج۱۰، ص۱۸۶، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
[۵۸]
علیبن حسامالدین متقی، کنز العُمّال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۱۵، ص۸۰۷، چاپ بکری حیانی و صفوة سقا، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
۴.۶ - حواریون در متون حدیثی شیعهدر متون حدیثی شیعه، به مناسبتهای گوناگون، از حواریون عیسی سخن رفته است. امام رضا علیهالسلام در پاسخ به پرسش راوی درباره وجه نامگذاری حواریون فرمود: «نزد مردم حواریون از آن جهت که لباسشوی بودند و آلودگی لباسها را پاک میکردند به این نام خوانده شدند، اما نزد ما به سبب آن است که خود را با عمل به اندرزها و یاد خدا از ناپاکیها و آلودگی گناهان پاک نگاه داشتند». [۵۹]
ابن بابویه، عللالشرایع، ج۱، ص۸۰ـ۸۱، نجف ۱۳۸۵ـ۱۳۸۶، چاپ افست قم.
[۶۰]
ابن بابویه، عیون اخبارالرضا، ج۲، ص۷۹، چاپ مهدی لاجوردی، قم ۱۳۶۳ش الف.
ایشان همچنین در مناظره با عالم مسیحی (جاثلیق) عده حواریون را دوازده تن برشمرده و داناترین آنها را لوقا دانسته است. [۶۱]
ابن بابویه، التوحید، ج۱، ص۴۲۱، چاپ هاشم حسینیطهرانی، قم (۱۳۵۷ش).
بهعلاوه، براساس حدیثی مشهور از امام علی علیهالسلام ــکه در آن ایشان از وقوع حادثه کربلا خبر داده است ــ حضرت عیسی و حواریون او هنگام گذشتن از سرزمین کربلا بر مصائب امام حسین علیهالسلام گریستند [۶۲]
ابن بابویه، الامالی، ج۱، ص۶۹۵، قم ۱۴۱۷.
[۶۳]
ابنبابویه ، عیون اخبارالرضا، ج ۲، ص ۵۳۱ـ۵۳۲، چاپ مهدى لاجوردى، قم ۱۳۶۳ش الف
.
از برخی احادیث اخلاقی و حِکمی در منابع شیعی برمیآید که ائمه، بهویژه امام صادق علیهالسلام، توصیهها و آموزشهای عیسی علیهالسلام به حواریون را در تعلیم و تربیت شیعیان به کار میگرفتند، از جمله در مسائلی چون ویژگیهای اهل علم، انتخاب همنشین، پرداخت صدقه و نهی از زنا و غضب و کبر. [۶۸]
ابن بابویه، کتابالخصال، ج۱، ص۶، چاپ علیاکبر غفاری، قم ۱۳۶۲ش.
۴.۷ - گذارشهای مورخان درباره حواریونمورخان اسلامی گزارشهای نسبتاً مفصّلی درباره حواریون بهطور کلی و گاه درباره برخی از آنها بهطور خاص ذکر کردهاند که بخشی از آنها تکرار مطالب کتابهای تفسیر و حدیث است. یعقوبی پس از برشمردن نامهای حواریون، گزارش حواریونِ صاحب انجیل را درباره عیسی نقل کرده است. [۶۹]
یعقوبی، تاریخ، ج۱، ص۶۸ـ۸۰.
طبری در ذکر اخبار عروج حضرت عیسی آورده است که وی حواریون را گردآورد و به آنان مأموریت داد که به شهرها بروند و مردم را به دین خدا دعوت کنند و به این ترتیب آنان در مناطق مختلف پراکنده شدند [۷۰]
طبرى، تاریخ،ج۱، صـ۶۰۳(بیروت).
مسعودی ـ که از واژه تلامیذ، بهجای حواریون، استفاده کرده است ــ در اثنای ذکر اخبار روم و ملوک آن، از عاقبت حواریونی که به شهرهای مختلف فرستاده شدند سخن گفته است. [۷۱]
مسعودی، مروج (بیروت)، ج۲، ص۳۶ـ۳۷.
[۷۲]
ابن اثیر، ج۱، ص۳۲۵.
[۷۳]
ابن اثیر، ج۱، ص۳۵۵ـ۳۵۶.
نویری در نهایةالارب، به نقل از کسائی (صاحب قصص الانبیاء) که او نیز از وهب بن منبه روایت کرده، اخباری تفصیلی درباره ماجراهایی که میان حواریونِ اعزامی به شهرها با مردمان آنها رخ داده، گزارش کرده است [۷۴]
احمدبن عبدالوهاب نویری، نهایة الارب فی فنون الادب، ج۱۴، ص۲۵۰ـ ۲۵۹، قاهره (۱۹۲۳) ـ۱۹۹۰.
که بیشتر به داستانهای عامهپسند شباهت دارد.
۴.۸ - ارتباط اعزام حواریون به شهرها با داستان یک قوم در قرآنگفتنی است، دربرخی منابع تاریخی، اعزام حواریون به شهرها با داستان قومی در قرآن که از فرستادن سه رسول برای آنان سخن بهمیان آمده مرتبط شده و دو رسول نخست یوحنا و پولس و رسول سوم پطرس معرفی شدهاند. با وجود این، مورخان در تعیین نامهای این سه فرستاده اختلاف دارند [۷۶]
مسعودی، مروج (بیروت)، ج۲، ص۳۷.
[۷۷]
ابن اثیر، ج۱، ص۳۶۴ـ۳۶۶.
[۷۸]
احمدبن عبدالوهاب نویری، نهایة الارب فی فنون الادب، ج۱۴، ص۲۵۰ـ۲۵۱، قاهره (۱۹۲۳) ـ۱۹۹۰.
و همچنین مفسران براینکه اصولا این آیات با عیسی و حواریون او ارتباط دارد متفق نیستند. [۷۹]
طوسی، التبیان، ذیل یس: ۱۳ـ۱۷.
[۸۰]
ابن کثیر، تفسیرالقرآن العظیم، ذیل یس: ۱۳ـ۱۷، قاهره ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۴.۹ - توجه ابن حزم به موضوع حواریوناز میان مؤلفان کتابهای ملل و نحل اسلامی، ابن حزم (متوفی ۴۵۶) در الفصل بیش از همه به موضوع حواریون عیسی توجه کرده است. وی در بخشی از این کتاب ـ به بررسی انتقادی عقاید مسیحیان و نشان دادن تناقضات موجود در کتاب مقدّس آنان اختصاص داردــ گزارشهای عهد جدید درباره حواریون را ارزیابی کرده و بر این اساس دوازده نفری را که در عهد جدید حواریون خوانده شدهاند، افرادی خطاکار دانسته و به برخی از آنها به شدت تاخته است. [۸۱]
ابن حزم، الفصل فیالملل و الاهواء و النحل، ج۲، ص۵۷ـ۵۸، چاپ محمدابراهیم نصر و عبدالرحمان عمیره، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
[۸۲]
ابن حزم، الفصل فیالملل و الاهواء و النحل، ج۲، ص۸۵ـ۸۷، چاپ محمدابراهیم نصر و عبدالرحمان عمیره، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
ابن حزم این گروه را از حیث اعتقادی به غالیان و حلولیان در اسلام شبیه دانسته و معتقد است که آنان نه تنها حواری عیسی بلکه مؤمن به او هم نبودند و کافر و منکر بهحساب میآیند. به نوشته وی نامهای حواریون مذکور در قرآن که خدا آنها را ستوده است، بهسبب اینکه در قرآن نیامده، بر ما پوشیده است، اما این نکته مسلّم است که کسانی چون پطرس، مَتّی، یوحنا، لوقا، مرقس و یهودا هرگز حواری عیسی نبودهاند. [۸۳]
ابن حزم، الفصل فیالملل و الاهواء و النحل، ج۲، ص۸۹ـ۹۱، چاپ محمدابراهیم نصر و عبدالرحمان عمیره، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
گفتنی است در برخی نوشتههای معاصر نیز گزارشهای عهد جدید درباره حواریون عیسی و اخبار نقلشده از آنان با رویکردی انتقادی بررسی شده است. [۸۴]
محمدجواد بلاغی، الرحلةالمدرسیةو المدرسة السیارة فی نهجالهدی، ج۱، ص۱۲۶ـ۱۳۱، بیروت ۱۹۹۸.
[۸۵]
بسام مرتضی، المسیح بینالقرآن و الانجیل، ج۱، ص۴۶ـ۵۵، بیروت ۱۴۲۲/۲۰۰۲.
۴.۱۰ - استعمال حواری در معنای عامتردر منابع اسلامی واژه حواری، علاوه بر کاربرد خاص برای یاران نزدیک عیسی، در معنایی عامتر استعمال شده و معنای یار و پیرو خاص پیامبر اسلام و امامان شیعه را به خود گرفته است. در کلام پیامبر اکرم حواری برای اشاره به یاران و پیروان با وفای هر پیامبر بهکار رفته [۸۶]
ابن حنبل، مسند الامام احمدبن حنبل، ج۱، ص۴۶۱ـ۴۶۲، بیروت: دارصادر.
و ایشان در مواردی، از اصحاب خود با تعبیر حواری یاد کرده است.
۴.۱۰.۱ - زبیربن عوام از حوار پیامبردر جوامع حدیثی اهل سنّت آنچه بیش از همه درباره کاربرد واژه حواری/ حواریون برای صحابه جلب توجه میکند، حدیثی نبوی است که در بابهای مربوط به فضائلزُبیربن عوام (صحابی مشهور) و دیگر بابها بارها و با طرق مختلف نقل شده است. براساس این حدیث، پیامبر صلیالله علیهوآلهوسلم در جنگ احزاب سه بار از اصحابش پرسید که چه کسی برای پیشقراولی سپاهاسلام و خبر آوردن از لشکریان دشمن آماده است و در هر سه بار زبیر اعلام آمادگی کرد و سرانجام پیامبر فرمود: «هر پیامبری حواریی دارد و حواری من زبیر است». این حدیث، گاهی بهطور کامل و گاهی بخشی از آن، از طریق جابربن عبدالله انصاری، علی علیهالسلام و ابنعباس روایت شده است [۸۷]
محمدبن اسماعیل بخاری، صحیحالبخاری، (چاپ محمد ذهنیافندی)،بخاری، ج۴، ص۲۱۵، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱، چاپ افست بیروت.
[۸۸]
محمدبن اسماعیل بخاری، صحیحالبخاری، (چاپ محمد ذهنیافندی)، ج۳، ص۲۱۰، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱، چاپ افست بیروت.
[۸۹]
مسلم بن حجاج، الجامع الصحیح، ج۷، ص۱۲۷، بیروت: دارالفکر.
[۹۰]
محمدبن عیسی ترمذی، سنن الترمذی، ج۵، ص۳۱۰، ج۵، چاپ عبدالرحمان محمد عثمان، بیروت ۱۴۰۳.
[۹۱]
محمدبن عبداللّه حاكمنیشابورى، المستدرك على الصحیحین، و بذیلهالتلخیص للحافظالذهبى، ج۳، ص۳۶۷ بیروت: دارالمعرفة.
[۹۲]
احمدبن علی نسائی، کتاب السنن الکبری، ج۵، ص۲۶۴ـ۲۶۵، چاپ عبدالغفار سلیمان بنداری و سید کسروی حسن، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
به شهادت منابع، ظاهراً شهرت این ماجرا، دستکم در دوران صحابه و تابعین، به حدی بوده است که «حواری پیامبر» از القاب ویژه زبیر به حساب میآمده است. [۹۳]
مسعودی، مروج (بیروت)، ج۳، ص۲۷۹ـ۲۸۰.
[۹۴]
علیبن حسامالدین متقی، کنز العُمّال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۱۳، ص۲۰۴ـ ۲۰۶، چاپ بکری حیانی و صفوة سقا، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
۴.۱۰.۲ - عایشه حواری پیامبردر روایات اندکی، در کنار زبیر که حواری رسولخدا از میانمردان است، عایشه حواری ایشان از میان زنان خوانده شده و نیز از طلحه و زبیر، در کنار هم، به عنوان دو حواری پیامبر اکرم یاد شده است. [۹۵]
بقی بن مَخْلَد، ماروی فی الحوض و الکوثر، ج۱، ص۱۲۵، در مرویات الصحابة رضیاللّه عنهم فی الحوض و الکوثر، چاپ عبدالقادربن محمد عطا صوفی، مدینه: مکتبةالعلوم و الحکم، ۱۴۱۳.
[۹۶]
ابن حجر عسقلانی، فتح الباری: شرح صحیح البخاری، ج۷، ص۶۴، بولاق ۱۳۰۰ـ۱۳۰۱، چاپ افست بیروت.
[۹۷]
علی بن حسامالدین متقی، کنز العُمّال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۱۱، ص۶۸۱ـ ۶۸۲، چاپ بکری حیانی و صفوة سقا، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
۴.۱۰.۳ - تعداد حواریون پیامبر در منابع اهل سنتبهعلاوه، در منابع اهل سنّت اخبار دیگری وجود دارد که براساس آنها حواریون پیامبر به عدد حواریون عیسی با ذکر نام معرفی شدهاند. بنابر خبری از قَتاده، حواریون پیامبر اسلام دوازده تن و همگی از قریشاند که نامهای علی علیهالسلام، سه خلیفه نخست و طلحه و زبیر در فهرست وی دیده میشود [۹۸]
طبری، جوامع الجامع، ذیل صف: ۱۴.
[۹۹]
احمدبن محمد ثعلبی، الکشف و البیان، ذیل آلعمران: ۵۲، المعروف تفسیر الثعلبی، چاپ علی عاشور، بیروت ۱۴۲۲/۲۰۰۲.
اما بنابر نقلی دیگر در منابع تاریخی، در ماجرای پیمان عقبه، پیامبر اکرم دوازده نقیب را منصوب کرد تا همانطور که حواریون عیسی کفالت قومشان را به جای او پذیرفتند، آنها نیز سرپرستی قومشان را برعهده گیرند. از این دوازده نفر سه تن از قبیله اوس و نه تن از خزرجیان بودند که نامهای آنها در منابع ذکر شده است. [۱۰۰]
ابنسعد، طبقات (بیروت)، ج۳، ص۶۰۲.
۴.۱۰.۴ - حواریون پیامبر در متون شیعهدر متون شیعیان، امامان دوازده گانه بعد از پیامبر حواریون ایشان [۱۰۲]
سنن الترمذی، ج۵، چاپ عبدالرحمان محمد عثمان، بیروت ۱۴۰۳.
معرفی شدهاند که در حدیثی نبوی به این نکته تصریح شده است. [۱۰۳]
علی بن محمد خزاز رازی، کفایةالاثر فیالنص علیالائمة الاثنی عشر، ج۱، ص۶۸ـ۶۹، چاپ عبداللطیف حسینی کوهکمری خوئی، قم ۱۴۰۱.
[۱۰۴]
ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ج۱، ص۲۵۸ـ۲۵۹، نجف ۱۹۵۶.
۴.۱۰.۵ - استعمال واژه حواریون به نزدیکان امامانگذشته از این، واژه حواریون گاهی برای اشاره به شیعیان، بهویژه یاران و نزدیکان امامان علیهمالسلام، بهکار رفته، چنانکه در حدیثی امام صادق علیهالسلام شیعیان را حواریون امامان خوانده و آنها را با حواریون عیسی مقایسه کرده است. [۱۰۵]
فراتبن ابراهیم کوفی، تفسیر فراتالکوفی، ج۱، ص۴۸۲، چاپ محمدکاظم محمودی، تهران ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
۴.۱۰.۶ - حواریون در حدیثی از امام کاظمهمچنین بنا بر حدیثی نسبتآ طولانی از امام کاظم علیهالسلام، در روز قیامت منادی حواریون شش امام نخست شیعه را بهترتیب فرا میخواند و یاران خاص هر امام ـ که نامهایشان در حدیث آمده است ــ با ندای او برمیخیزند [۱۰۷]
محمدبن عمر کشی، اختیار معرفة الرجال، ج۱، ص۳۹ـ۴۵، المعروف برجال الکشی، (تلخیص) محمدبن حسن طوسی، تصحیح و تعلیق محمدباقربن محمد میرداماد، چاپ مهدی رجائی، قم ۱۴۰۴.
[۱۰۸]
الاختصاص، محمدبن محمدمفید،ص ۶۱ـ۶۲، چاپ علی اکبر غفاری، بیروت: مؤسسةالاعلمیللمطبوعات، ۱۴۰۲/۱۹۸۲
۵ - منابع(۱۸) علاوه بر قرآن. (۱۹) ابن اثیر. (۲۰) ابن بابویه، الامالی، قم ۱۴۱۷. (۲۱) ابن بابویه، التوحید، چاپ هاشم حسینی طهرانی، قم (۱۳۵۷ش). (۲۲) ابن بابویه، عللالشرایع، نجف ۱۳۸۵ـ۱۳۸۶، چاپ افست قم. (۲۳) ابن بابویه، عیون اخبارالرضا، چاپ مهدی لاجوردی، قم ۱۳۶۳ش الف. (۲۴) ابن بابویه، کتابالخصال، چاپ علیاکبر غفاری، قم ۱۳۶۲ش. (۲۵) ابن بابویه، کمالالدین و تمامالنعمة، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۳ش ب. (۲۶) ابن جوزی، زادالمسیر فی علمالتفسیر، چاپ محمدبن عبدالرحمان عبداللّه، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷. (۲۷) ابن حجر عسقلانی، فتحالباری: شرح صحیح البخاری، بولاق ۱۳۰۰ـ۱۳۰۱، چاپ افست بیروت. (۲۸) ابن حزم، الفصل فیالملل و الاهواء و النحل، چاپ محمدابراهیم نصر و عبدالرحمان عمیره، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵. (۲۹) ابن حنبل، مسند الامام احمدبن حنبل، بیروت: دارصادر،. (۳۰) ابن سعد، طبقات (بیروت). (۳۱) ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، نجف ۱۹۵۶. (۳۲) ابن کثیر، تفسیرالقرآن العظیم، قاهره ۱۴۰۸/۱۹۸۸. (۳۳) محمد بن محمدمفید، الاختصاص،چاپ علیاکبر غفاری، بیروت: مؤسسةالاعلمیللمطبوعات، ۱۴۰۲/۱۹۸۲. (۳۴) محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، (چاپ محمد ذهنیافندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱، چاپ افست بیروت. (۳۵) بسام مرتضی، المسیح بینالقرآن و الانجیل، بیروت ۱۴۲۲/۲۰۰۲. (۳۶) بقی بن مَخْلَد، ماروی فیالحوض و الکوثر، در مرویات الصحابة رضیاللّه عنهم فی الحوض و الکوثر، چاپ عبدالقادربن محمد عطا صوفی، مدینه: مکتبةالعلوم و الحکم، ۱۴۱۳. (۳۷) محمد جواد بلاغی، الرحلةالمدرسیةو المدرسة السیارة فی نهجالهدی، بیروت ۱۹۹۸. (۳۸) محمد بن عیسی ترمذی، سنن الترمذی، ج۵، چاپ عبدالرحمان محمد عثمان، بیروت ۱۴۰۳. (۳۹) احمد بن محمد ثعلبی، الکشف و البیان، المعروف تفسیر الثعلبی، چاپ علی عاشور، بیروت ۱۴۲۲/۲۰۰۲. (۴۰) محمدبن عبدالله حاکمنیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، و بذیله التلخیص للحافظالذهبی، بیروت: دارالمعرفة. (۴۱) علی بن محمد خزاز رازی، کفایةالاثر فیالنص علیالائمة الاثنی عشر، چاپ عبداللطیف حسینی کوهکمری خوئی، قم ۱۴۰۱. (۴۲) حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فیغریب القرآن، چاپ محمد سیدکیلانی، بیروت. (۴۳) زمخشری، الکشاف. (۴۴) طبرسی، مجمع البیان. (۴۵) طبری، تاریخ (بیروت). (۴۶) طبری، جوامع الجامع. (۴۷) طوسی، التبیان. (۴۸) محمد بن عمر فخررازی، التفسیرالکبیر، قاهره. (۴۹) یعقوبی، تاریخ. (۵۰) محمد بن عمر کشی، اختیار معرفة الرجال، المعروف برجال الکشی، (تلخیص) محمدبن حسن طوسی، تصحیح و تعلیق محمد باقربن محمد میرداماد، چاپ مهدی رجائی، قم ۱۴۰۴. (۵۱) کلینی، الکافی. (۵۲) فرات بن ابراهیم کوفی، تفسیر فراتالکوفی، چاپ محمدکاظم محمودی، تهران ۱۴۱۰/۱۹۹۰. (۵۳) علی بن حسامالدین متقی، کنز العُمّال فی سنن الاقوال و الافعال، چاپ بکری حیانی و صفوة سقا، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹. (۵۴) مسعودی، مروج (بیروت). (۵۵) مسلم بن حجاج، الجامع الصحیح، بیروت: دارالفکر. (۵۶) مقاتل بن سلیمان، تفسیر مقاتلبن سلیمان، چاپ عبداللّه محمود شحاته، (قاهره) ۱۹۷۹ـ۱۹۸۹. (۵۷) احمد بن علی نسائی، کتاب السننالکبری، چاپ عبدالغفار سلیمان بنداری و سید کسروی حسن، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱. (۵۸) احمد بن عبدالوهاب نویری، نهایة الارب فی فنون الادب، قاهره (۱۹۲۳) ـ۱۹۹۰. (۵۹) علی بن ابوبکر هیثمی، مجمعالزوائد و منبعالفوائد، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸. (۶۰) کتاب مقدّس. (۶۱) ابن فارس. (۶۲) ابن منظور. (۶۳) ابوقُرّه، مَیمَر فی اکرام الایقونات، چاپ اینیاس دیک، جونیه، لبنان ۱۹۸۶. (۶۴) محمدبن احمد ازهری، تهذیب اللغة، ج ۵، چاپ عبداللّه درویش، قاهره. (۶۵) اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح: تاج اللغة و صحاح العربیة، چاپ احمد عبدالغفور عطار، قاهره ۱۳۷۶، چاپ افست بیروت ۱۴۰۷. (۶۶) خلیل بن احمد، کتاب العین، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۹. (۶۷) محمدبن محمد زَبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، چاپ علیشیری، بیروت ۱۴۱۴/ ۱۹۹۴. (۶۸) ابراهیم بن سری زجّاج، معانی القرآن و اعرابه، چاپ عبدالجلیل عبده شلبی، قاهره ۱۴۲۴/۲۰۰۴. (۶۹) عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، (قاهره ۱۹۶۷)، چاپ افست قم ۱۳۶۳ش. (۷۰) عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، المُهَذّب فیما وقع فی القرآن من المَعرب، چاپ تهامی راجی هاشمی، (محمدیه، مراکش). (۷۱) عمارالبصری، کتاب البرهان، و کتاب المسائل و الاجوبة، چاپ میشل آیک، بیروت ۱۹۷۷. (۷۲) محمدبن یعقوب فیروزآبادی، القاموس المحیط، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱. (۷۳) عبداللّه بن اسماعیل هاشمی، رسالة عبداللّه هاشمی، در رسالتان فیالحوار و الجدل بینالمسیحیة والاسلام فی عهدالخلیفة المأمون، چاپ جورج ترتار، استراسبورگ ۱۹۷۷. ۶ - پانویس
۵ - منابعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «حواریون »، شماره ۶۶۱۸. |